مگر میشودعشق ات رانفهمید من در برگ برگ گلهای قاصدک و شیطنت پروانه ی حضورت و نوشته هایی که هرگز ننوشته ایی و سکوتی که هرگز نشکسته ایی و دستی که همیشه گرم بود چشمی که درانتظار است و اینکه جهانت بودم و هستم و خواهم بود و این آغوش امن تو . . . مرا بر زمین گذاشته ایی فارغ شده ایی و من پا بر زمین می گذارم ,حالاشاید ...ادامه مطلب